پارت پنجاه

زمان ارسال : ۱۰۳۴ روز پیش

*** 

گوهر مقابل آینه ایستاد و شال قرمز رنگ را روی سرش انداخت. چتری‌های پر کلاغی‌اش را مرتب کرد و غرولندکنان گفت:

- مردم دختر دارن منم دختر دارم، امروز آرایشگاه جای سوزن انداختن نبود. همه‌ی دخترا از فرق سر تا ناخن پاشون رو هزار جور آرایش و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید