مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت پنجاه
زمان ارسال : ۱۰۳۴ روز پیش
***
گوهر مقابل آینه ایستاد و شال قرمز رنگ را روی سرش انداخت. چتریهای پر کلاغیاش را مرتب کرد و غرولندکنان گفت:
- مردم دختر دارن منم دختر دارم، امروز آرایشگاه جای سوزن انداختن نبود. همهی دخترا از فرق سر تا ناخن پاشون رو هزار جور آرایش و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
..
00بچه ها من فکر میکنم رامین پسر گوهر باشه و وقتی ستاره رو ببینه بیاد بگه ستاره چه مشکلی داره البته شاید از اینکه کار خودش بوده نگه